سینمایی که می رفتیم

ساخت وبلاگ
چه کسی فکرش را می کرد که شانزدهم فروردین خبر خودکشی کیومرث پوراحمد را بشنوی و چند روز بعد آن عکس ناگوار پیکر آویزانش را ببینی. و آیا شروعی بدتر از این برای این سال می توان تصور کرد؟ یادبود پوراحمد آخر فروردین در سالن شهناز خانه هنرمندان برگزار می شود و تو آنجایی و اشک می ریزی. و در ماه های بعدتر هم خبر درگذشت دیگرانی را می شنوی که در زندگی ات حضور داشته اند: قتل فجیع داریوش مهرجویی بزرگ، مرگ اسطوره آلمان، فرانتس بکن‌باوئر و چپ پای محبوبت آندریاس برمه و رفتن دایی/دای جون مهندس. کارهای ابتیاع در اردیبهشت ماه طاقت فرساست. خرداد ماه سه نفری به مشهد می روید و بهمن ماه با دوستان و همکاران. چه سفرهای دل انگیزی! سالی که دخترت کلاس اولی شده و به دبستان می رود و چه چالشی ست این کلاس اول و بعدازظهرهای پاییز و زمستان! مهرماه معاونت دانشکده بر عهده ات گذاشته می شود. گیچ و منگی هنوز. پرونده درخشان همچنان آزار دهنده ادامه دارد. آن روز نحس اواسط آذر تمامی ندارد و به سرانجام رساندن اموال درخشان هم. خاطره شب های تماشای آکتور و مگه تموم عمر چند تا بهاره و یافتن شاهکار بنشی‌های اینیشرین هم البته هست. چه دل پذیر است این نشست های ادبی خانه صفوی همراه با رفیقت بابک و سخنوری دکتر رشیدی بزرگوار! سال بعد چه می شود؟ کجایم؟ کجاییم؟ سینمایی که می رفتیم...ادامه مطلب
ما را در سایت سینمایی که می رفتیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4alirezashirneshana بازدید : 2 تاريخ : سه شنبه 21 فروردين 1403 ساعت: 23:07

ای سال 1401 تو به گاو نه من شیرده می مانی. در اوج به حضیص می رسانی آدم را. تو اینها را به یادم می آوری: بالاخره نشریه دانشکده با تلاش یک نفره ات رتبه گرفته است بعد از چندین سال، استاد نمونه شده ای در اردیبهشت، و چند روز بعدش درگیر مشکل مزاجی باران شده اید، با وکیل مهربان و عزیز م. ص. ی آشنا شده ای سر پرونده مرتضی درخشان هوره. اوجش اما به 12 تیر و آن پیش از ظهر طلایی و شبش خانه پژمان باز می گردد: بله خدا را شکر انتظار بیش از دو ساله ات جواب داده: Assoc. Prof. شده ای. پسرخاله ت حسین بعد از سه سال آمده است ایران، همسرت کار جدیدی پیدا کرده و حالا کرونا سه نفرتان را گرفتار کرده است، سایه شاعر موردعلاقه ات در گذشته است، باز مدیر گروه شده ای با وجودی که خودت اصلا تمایلی نداری، نامه رسمی ارتقایت از سازمان آمده و چندی بعد جنبش "زن، زندگی، آزادی" کشورت را فراگرفته است، در دورهمی ها با بابک بهتان خوش گذشته و جام جهانی قطر را با وجود حذف زودهنگام آلمان بیشتر از جام جهانی قبلی دوست داری، 10 آذر چه استرسی تو را فراگرفته که با دانشجویت ع. ی ماشین طرف را جلو ورزشگاه توقیف کرده اید، بالاخره چه خوب! که دانشجویت م.ع.م دفاع کرده است، سر کلاس های لذت بخش آبرنگ استاد درخشان رفته ای، از تو به خاطر خدمات نشریه با حضور رئیس دانشگاه تقدیر شده و این انگار آخرین اوجت است: پرونده لعنتی درخشان هنوز به نتیجه نرسیده، بالا و پایین شدن های مالی آزارت داده، درد و بیماری برای خانواده در آخر سال حاصل شده و یک تصمیم که باعث و بانی هایش بی خیر بمانند تو را به اندوه و فکر فرو برده است... سینمایی که می رفتیم...ادامه مطلب
ما را در سایت سینمایی که می رفتیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4alirezashirneshana بازدید : 58 تاريخ : سه شنبه 1 فروردين 1402 ساعت: 22:46

گفته بودی که چرا محو تماشای منی؟ آن چنان مات که یکدم مژه برهم نزنی! مژه برهم نزنم تاکه زدستم نرود ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی فریدون مشیری سینمایی که می رفتیم...
ما را در سایت سینمایی که می رفتیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4alirezashirneshana بازدید : 91 تاريخ : جمعه 9 ارديبهشت 1401 ساعت: 9:44

کرونا، مامان، بستری، تست منفی، آپارتمان:راه بی انتها، کلاس مجازی، پرونده لعنتی، دلال ها، بازار، gold، مسعود مهرابی، استاد شجریان، چهل سالگی، بایدن، بابک رجبی، مجتمع خزر، کرونا

سینمایی که می رفتیم...
ما را در سایت سینمایی که می رفتیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4alirezashirneshana بازدید : 96 تاريخ : جمعه 9 ارديبهشت 1401 ساعت: 9:44

مانده های ذهنی سال دو صفر:کابوس آپارتمان 102: تمام شد.خرابی لپ تاپ: چه کسی می توانست مشکلش را حل کند؟! سرانجام پیدا شد.دیدن گنجی و داستان نافرجام آپارتمان کوچه نیر (نبخشیدن فردی که سر کارمان گذاشت تا سر و کله زدن با فرومایگانی چون بیدرام و امینی و ...)رفتن دردناک همسر یکی از همکارانمحذف وقیحانه آلمان از مسابقات یورو 2020رفتن دکتر صدر عزیز: از قیطریه تا اورنج کانتیزدن واکسن: آسترازنیکاقرارداد با شرکت تولید کننده تجهیزات اجاق گاز به اتفاق همکارمیک غافلگیری کاری: ر.آسفرهای کرچگان در تابستان و کیش در زمستانقراداد ایساتیس: اعتماد اشتباه، بدقولی، اعصاب خردی و ...خریدن بایک X25: بایک جونی باریگرفتن تست های دانشجویم: بعد از کلی کلنجار بالاخره انجام شد.MPMP Joual: کلنجار با کارشناسان وزارت فخیمه در این راه بی نهایتدیدار با دوستان "روزهای بهشت": چهارباغ-17 اسفندیک پرونده لعنتی: نگرانی و دلهره و  انتظار و این داستان همچنان ادامه دارد... سینمایی که می رفتیم...ادامه مطلب
ما را در سایت سینمایی که می رفتیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4alirezashirneshana بازدید : 93 تاريخ : جمعه 9 ارديبهشت 1401 ساعت: 9:44

پر زحمت، سخت و خاصامروز  یک ماه است که دانشگاه نرفته ام. چه کسی فکرش را می کرد روز پنجشنبه یک اسفند بشود آخرین روز کاری سال. پس مهمترین اتفاق سال ۹۸ را باید همین شیوع ویروس کرونا دانست. برای من البته نود و هشت، سالی بو سینمایی که می رفتیم...ادامه مطلب
ما را در سایت سینمایی که می رفتیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4alirezashirneshana بازدید : 138 تاريخ : سه شنبه 9 ارديبهشت 1399 ساعت: 22:40

از سال ۹۷ که در آخرین ساعاتش به سر می بریم اینها بیشتر به یادم مانده:۱- سفر نوروزی به تهران به همراه بابا، الی و باران که تجربه خیلی دلپذیر و خوبی بود.۲- جام جهانی کسالت آور ۲۰۱۸ روسیه و حذف افتضاح تی سینمایی که می رفتیم...ادامه مطلب
ما را در سایت سینمایی که می رفتیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4alirezashirneshana بازدید : 146 تاريخ : دوشنبه 17 تير 1398 ساعت: 9:06

امروز شد پانزده سال، پانزده سال از  صبح شنبه 26 اردیبهشت 83 گذشت. روزی که آمدم شرکت تامکار و نشستم روی یکی از صندلی های کنار میز آقای سلمانی توی همان دفتری که الان دیگر آنجا نیستم و زمانی دفتر ساخت و تولید تامکار بود، منتظر آقای داوری. یاد خاطرات تامکار و همکارنم خوش باد؛ بخصوص آقایان مهدی داوری، محسن سلمانی، احمدرضا برزو، مهران آقاجانی و خانم سرائیان.

سینمایی که می رفتیم...
ما را در سایت سینمایی که می رفتیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4alirezashirneshana بازدید : 162 تاريخ : دوشنبه 17 تير 1398 ساعت: 9:06

شاید بعد از این همه کلاس و کارگاه و سمینار و ... این اولین بار بود که با جنبه های روانشناختی از شخصیتم دقیقا آشنا شدم، در کارگاهی دو روزه که همراه بود با فضایی آرام و مدرسی متین و محترم. خانم دکتر میرقباد سپاس فراوان از شما.

پی نوشت: حالا پی می برم که چرا خیلی وقت ها از لحاظ شخصیتی در جاهایی به تناقض می رسیدم و چرا رفتار بقیه گاهی برایم آزار دهنده بود. 

سینمایی که می رفتیم...
ما را در سایت سینمایی که می رفتیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4alirezashirneshana بازدید : 120 تاريخ : دوشنبه 17 تير 1398 ساعت: 9:06

بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم

یا رب مباد کس را مخدوم, بی عنایت,

پی نوشت: آقایان م.ا و ا.ه.م رفتارتان واقعا شرم آوره، شرم کنید. 

سینمایی که می رفتیم...
ما را در سایت سینمایی که می رفتیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4alirezashirneshana بازدید : 130 تاريخ : شنبه 24 آذر 1397 ساعت: 1:25